وقتی قوم غالب از «همزیستی و صلح» میان «اقوام» حرف میزند و قدمت آن را بە پیش از پیدایش دولت ملت باز میگرداند سە هدف را دنبال میکند:
١- انکار روند خونین، جبری و سرکوبگرانە تشکیل دولت-ملت در ایران.
٢- مشروعیت دادن بە حذف و بە حاشیە راندن ملتهای دیگر با توسل بە این گزارە جعلی کە فقط جریانهایی سرکوب شدند کە خواهان برهم زدن این "همزیستی اختیاری" بودەاند.
٣- تداوم مناسبات سرکوبگرانەی موجود با حفظ هژمونی خشونتبار مرکز.
وقتی قوم غالب از «همزیستی و صلح» میان «اقوام» حرف میزند و همزمان روایت سرکوبشدگان را بە شدیدترین شکل ممکن تحریف میکند یعنی روایت آنها با تجربەی ما از این همزیستی یکی نیست. آنها خشونت را بە رسمیت نمیشناسند چون عامل آن هستند و میخواهند آن را تلطیف و تحمل پذیر کنند.
اما ما «همزیستی» و خشونت (و نە همزیستی و صلح) را زیستەایم، روایتهایمان انکار و تحریف شدە و بە شنیعترین شکل ممکن بە دلیل اراٸە این روایتها سرکوب و مورد خشونت قرار گرفتەایم.
ما در ایران چیزی بە نام "همزیستی و صلح" میان "اقوام" نداریم. آنچە در واقعیت در حال رخ دادن است، سرکوب نظاممند ملتهای در حاشیە و حقوق بنیادین، فرهنگ، زبان، منابع طبیعی و موجودیت آنها است. حالا شما این "راەحل نهایی" را همزیستی بنامید.