Tribun Logo

این یک خطای معرفتی است که فکر کنیم یک موقعیت تاریخی باید ادامه پیدا کند و یا ادامه پیدا خواهد کرد، چون تاریخ دینامیک و «امکانی» است.

همانطور که لاتین یک وقتی با همه‌ی تاریخ کهن و غنای ادبی و … صحنه را ترک کرد و مجال تولد و بالندگی به انبوه زبان‌های اروپایی از آلمانی گرفته تا فرانسوی و همین انگلیسی را داد، فارسی هم «می‌تواند» همچون امری را تجربه کند. لاتین از اروپا عقب‌نشینی کرد. عقب‌نشینی فارسی، به عنوان زبان ادبی غالبِ البته نه انحصاریِ منطقه، در نیمه‌ی اول هزاره‌ی دوم میلادی، را هم می‌توان از نیمه‌ی دوم این هزاره دید.

این عقب‌نشینی ابتدا از عثمانی شروع شد و بعد از شبه قاره‌ی هند و همینطور قفقاز و آسیای میانه. حالا این عقب‌نشینی ادامه دارد؛ زمان، آبستن تولد ملت پشتون است و فارسی، به عنوان زبان انحصاری رسمی، از افغانستان هم عقب‌نشینی می‌کند؛ و گویا این عقب‌نشینی الان به داخل مرزهای ایران رسیده است و فارسی در آستانۀ عقب‌نشینی از آذربایجان، کردستان، بلوچستان و … است.

شاید بتوان این تعبیر را به کار برد که فارسی یواش یواش به مرزهای طبیعی خود باز می‌گردد. نقش روشنفکر فارس و مرکزگرا در این برهه‌ی زمانی نه مقاومت در مقابل شکوفایی فرهنگ‌های دیگر منطقه، بلکه، همراهیِ آگاهیِ ملیِ فارسی در این «بازگشت» به مرزهای طبیعی و تلاش برای کاستن از درد این انقباض است.