Tribun Logo

سارا نخعی (متولد سال ۱۳۵۹در تبریز) یکی از گرافیست های مطرح اذربایجان است، فعالیت های بی وقفه و پر بار وی در عرصه های مختلف موجب رنگارنگی و گوناگونی آثار گستردهٔ وی شده است.

طراحی های وی عاری از هر زاویه ای، سرشار از انحناهای عروجی است. خط و انحنای غالب بر خطوط، کالبد آثار سارا نخعی را تشکیل می دهد.علیرغم استفاده از رنگ، وجود خطوط پررنگ، عنصر غالب طرح های وی به شمار می رود و از این رو طرح های این گرافیست پویا، بیشتر خاکستری می نماید. این خاکستر نمایی ویژگی شناسنامه داری به آثار نخعی می بخشد. به تعبیری تعدد و تکثر خطوط همگون و سرشار از انحنا با مرزبندی های تنگاتنگ خویش عرصه را برای نمایش و درخشش رنگ و رنگها در حد غایت محدود  می سازد. با این اوصاف دنیای کمرنگ طرح های وی، جذابیت زاید الوصف خود را از استحکام خطوط جاری چون آب و یا ملهم از ‌شعله های سرکش وام می گیرد.

این طراحی مختص سارا نخعی گاهی به نظر می رسد، از منطر تکرار و تکثر، برخوردار از یک هارمونی لطیف و در عین حال استوار است که تداعی گر دگردیسی بدیع هنر دیرین کاشیکاری  و حتی تذهیب بالیده در  مکاتب کهن این سرزمین می باشد که ذهن مخاطب کنکاشگر را به چالش وا می دارد

اما آثار گرافیکی نخعی متمایز از طراحی های وی، در اغلب موارد سرشار از رنگ های گرم و شاد و به تعبیری ناب می باشد که در قبال موضوع کار، آگاهانه و از همه مهمتر متبحرانه اعمال می شود.

گرافیست نام آشنای این مجال مغتنم، پیش از انکه تحصیلات پایه ای ارزشمند خود را در  هنرستان پر آوازهٔ کوثر آغاز کند، از خوان هنری استاد ارجمند جناب داریوش نخعی خوشه ها چیده و وام ها ستانده بود. گفتنی است استاد داریوش نخعی عموی بزرگوار خانم نخعی  در شکل گیری، بنیان و شکوفائی ذوق هنری ایشان نقش تأثیرگذاری ایفا کرده است.

هنرمند مورد بحث ما، خوشبختانه تحصیلات خود را در دوران طلائی هنرستان کوثر سپری کرده و از اساتید بنامی چون زنده یاد رفیع مؤتمنی طباطبائی، ابراهیم مقبلی، جمشید عباچی زاده، کریم زینتی، کاوه کاووسیان و پازوکی بهره ها برده و خوشه ها چیده است.

نگاه این گرافیست به موضوعات زیست شهری، معماری فضاهای عمومی، کالبد شهر و نیازهای اجتماع دارای اهمیت به سزایی است. نگرش متفاوت وی به مقولهٔ زندگی امروزی و مؤلفه های شهر مدرن از ایده های ناب و قابل تأملی برخوردار است.

وی علاوه بر هنرستان کوثر تحصیلات خود را در دانشگاه هنر نیز دوام بخشیده و مقارن با اتمام تحصیلات دانشگاهی خویش به صورت حرفه ای کار طراحی را پی گرفته است. ابتدا کانون تبلیغاتی گرافیکا را تأسیس و در تنگنای دفتری محدود شروع به فعالیت نموده است. اما روح پویا و تلاش های بی وقفه وی محدوده ها را سپری کرده و  حوزه فعالیت های وی را به گستره ای وسیع تعمیم داده است.

سارا نخعی در مورد ظهور هنر گرافیک معتقداست:

... تاریخ این رشته با ظهور ماشین، انقلاب صنعتی و پیدایش نظام سرمایه داری و به طور خاص مدرنیته گره خورده است. در واقع مدرنیته بطور مشخص با توسعه انبوه کالاها و دموکراتیزه کردن سلیقه موجب گسترش دیزاین شده است . تا قبل از این، مواد فرهنگی شامل اشیاء، ساختارها، ساختمان ها، یادبودها، ابزار، سلاح ها، ظروف، مبلمان، هنر ودر واقع هر ماده فیزیکی که در یک جامعه ساخته می شود، تنها به واسطه و سفارش اشراف تولید شده و معمولا در زندگی آنان مصرف داشته است. و همه اینها در زندگی اشراف به عنوان فراهم آورنده آسایش مطرح بوده و نشانی از دوران پس از انقلاب صنعتی، نوآوری تکنولوژی نقش تعیین کننده ای را در انتخاب مصرف کننده بازی می کرد، این دنیای جدید از زندگی روزمره تصویری را ارائه می داد که دیزاینرها سازندگان آن بودند، تصویری که در آن ظاهر کالا و محیط که اجزاء فرهنگ مادی مدرن را تشکیل می دهند، اهمیت بیشتری می یافت و بدین وسیله مشتری ترغیب به خرید کالا و مصرف بیشتر برای چرخیدن چرخ سرمایه داری می شد. وقتی صحبت از دیزاین می شود، در هر حال موضوع اقتصادی و تجاری درونش نهفته است و نگاه تجاری و نگاه راه حل گرایی برای یک نیاز وجود دارد.

یکی از مقوله های مهم یک گرافیک دیزاین تسلط او به یکی از باارزش ترین مهارت ها، یعنی زیبایی شناسی است . در مورد نحوه ی طراحی با یک رویکرد پدیدارشناسانه برخورد می کنم . پدیدارشناسی من برآمده از تجربیاتم می باشد . من هم ار تخصصم به عنوان یک گرافیست بهره میبرم و هم از تجربه زیسته ام  و به واسطه ی درگیری و مواجهه ام با دنیای هنر و کار گرافیک دیزاین، برای گشودن رمز و راز وجود انسانی در قلمرو فلسفه و ادبیات نیز مطالعه می کنم به تجویز راه و روشی خاص  اعتقادی ندارم .کنش نگریستن به گرافیک دیزاین به واقع مواجهه با گرافیکی زیستن دیزاینر است، چرا که یک ملاحظه ی بصری صرف می بایست با تجربه ای تخیلی و کاملا تجسم یافته همراه شود و حتی تجربه ی چند حسی هم ناکافی است، می بایست فرد خود را بر عرصه و صحنه ی دیزاین فرافکند و فضاها نیازمند آنند که درونی شوند تا به صورت بخشی از حس بیننده از خود درآیند پدیدارشناسی، هنر ظریف مواجهه با جهان است. و یک دیزاینر نیز ملزم به کشف و بیان همین مواجهه ی بنیادین است. مواجهه پدیدارشناسانه ، احساس های مشترک و بنیادین انسانها و تصورات است.

چرا برندینگ و هویت بصری در استان ما هنوز به طور کامل جا نیافتاده ؟

یک شهر، بازتاب فکری شهروندان و فرهنگشان است . شخصی که برای اولین بار وارد یک شهر می شود، به راحتی می تواند از نظر بصری متوجه فرهنگ آن شهر شود. شهرها توسط معماران، شهرسازان و دیزاینر ها شکل می گیرد. برای یک شهروند بسیار اهمیت دارد که در جایی که زندگی می کند حس همدلی و همذات پنداری داشته باشد . تنها زیبائی ظاهری و تصویر بیرونی از شهر مهم نیست، بلکه فراهم کردن زمینه ی همذات پنداری ساکنان شهر هم مهم است.

هنگامی شهر تبریز را، به عنوان پایتخت گردگشری کشورهای اسلامی ۲۰۱۸ اعلام می کنند، می بایست هویت شهری را ارتقا دهند و تنها به زیبایی فیزیکی  اکتفا نکرده و جذابیت عاطفی -احساسی چشم اندازهای شهری را افزایش دهند. اگر میخواهیم شهر را به قطب گردشگری تبدیل کنیم، لازم است که شناسنامه ای مستقل در مورد دیزاین شهری و هویت بصری در مفهومی وسیع تر مورد توجه قرار گیرد و آن را تنها به جنبه های گرافیکی محدود نکند.

دیزاین باید توپوگرافی و فرهنگ و کیفیت زندگی در شهر را برای بازدید کننده آشکار کند. در این چارچوب، دیزاین فضاهای همگانی چیزی بیش از تزئین کردن شهر است.چنین چیزی در حکم انجام یک کار مهم در راستای به دست دادن تصویری است از شهر. یک شهر باید با دیزاین خوب مردم را جذب کند و برای شان لذت بخش باشد.

دیزاین و دیزاینر بایستی در خدمت زندگی و عموم افراد یک جامعه باشد، تا که حالت انحصاری پیدا کرده و در دست یک عده ای اندک باشد.

همیشه اعتقادم بر این باور بوده که وقتی قصد داریم کاری، دیزاینی یا هر حرکتی در مورد فضای بصری شهر انجام دهیم چه خوب هست گرافیست ها با معماران شهری و معماران در تعامل کاملا مثبت باشند. زمانیکه برای نشان تبریز ۲۰۱۸ در فکر خود ایده پردازی میکردم، با دو تن از دوستان معمار خود که یکی در شاخه طراحی شهری و دیگری معماری و مرمت در حال فعالیت هستند جلساتی گذاشتیم و نظرات آنان را در این خصوص جویا شدم، که برای من جالب بود. اعتقاد این دوستان معمار که دو سالی هست با آنها آشنا شده ام این بود که فرایند طراحی چه در حیطه معماری و چه در حیطه گرافیک لازم و ملزوم یکدیگرند، چه بسیارند فرمهای معماریی که طراح گرافیک از آنها به ایده خود میرسد و چه بسیارند ایده های طراحی معماری، که معمار با هم اندیشی با یک طراح گرافیک به نتیجه مطلوب خود میرسد، چیزی که متاسفانه هنوز در شهر ما کلمه تعامل سازنده به نیکی جا نیفتاده. در این جلسات به من پیشنهاد شد که اینبار بیاییم بجای استفاده از یک سری المانهای کلیشه ای مانند، برج ساعت، مسجد کبود، ارک علیشاه و مقبره الشعرا و … که اغلب در معرفی بومیت و ماهیت نشان به شهرمان نسبت داده میشود و تقریبا یک حالت تکراری برای همه مخاطبین مخصوصا مخاطبین اصلی که همان مردمند دارد را حذف و این بار به عمق وجود همان المانها که سبک و سیاق معماری و فرهنگ همین سرزمین هست بپردازم .

سارا نخعی کارنامه ای پربار و سرشار از موفقیت ها دارد که فهرست آثار گرافیکی وی از  حوصلهٔ این مجال خارج می باشد، همین قدر می توان گفت، ده ها طرح، لوگو، پوستر، بروشور، کاتالوگ، آفیش، کاور، لیبل روی جلد، کتاب و .... طراحی کرده است. برخی از نمونه آثار این هنرمند پویا در کنار متن حاصر بیانگر توان هنری وی می باشد.