خانمی بنام "مینا احدی" که تعلقش به جریان "کمونیست کارگری" شاید برای برخی ناشناخته باشد، در پست کوتاه زیر که در شبکه X، ادعاهایی وحشتناکی کرده است.
" من و پزشکیان در دانشگاه تبریز هم دوره بودیم، کاملا راست میگوید قبل از تهران و همه جا با چاقو و زنجیر به ما حمله کردند و یک روز که برای کار در بیمارستان نزدیک دانشکده پزشکی رفتم، دوستانش با کلت تهدیدم کردند که باید حجاب داشته باشم. پزشکیان برای ترساندن ما که در دانشگاه نیروی اصلی بودیم سه دانشجو را دزدید و جسد مسعود را به ما تحویل داد در حالیکه هر دو چشمش را از حدقه بیرون آورده بودند......." (پایان پست خانم مینا احدی)
اثبات این ادعاها بر عهده مدعی (مینا احدی) است. او میگوید: "من و پزشکیان در دانشگاه تبریز هم دوره بودیم"
در این صورت، صدها نفر دیگر در دانشکده پزشکی دانشگاه تبریز و هزاران نفر در دانشگاه نامبرده همزمان حضور داشتند. بسیاری از این آن دانشجویان هم آثار ستم رژیم اسلامی از آن سالها را هنوز هم با خود حمل میکنند. در اینصورت بایستی افرادی بجز مینا احدی هم خاطرات مشابهی از آن حادثه (کشتن و مثله کردن سه دانشجو) نقل و ثبت کرده باشند. تلاش برای محجبه کردن اجباری زنان و دختران در ایران بسیار زود شروع شد. تظاهرات گسترده زنان بر علیه حجاب اجباری در تهران کمتر از یک ماه بعداز پیروزی انقلاب اسلامی انجام شد. (تظاهرات معروف 8 مارس 1979 یعنی 25 روز بعداز 22 بهمن)
سالها بعداز آن تاریخ هم آزای مطبوعات کم و بیش وجود داشت و کوچکترین خبر قتل مخالفان، حتی ضرب و شتم آنان از سوی نهادهای رسمی و غیرسمی رژیم جدید، در مطبوعات سرتاسری و نشریات گروههای مخالف منتشر میشد.
ادعای ربودن سه دانشجو از سوی مسعود پزشکیان (که خود دانشجو بود) و تحویل دادن جسد مثله شده یک نفر از آنها به نام "مسعود" به خانم مینا احدی و دوستانش، مدعایی است محتاج اثبات. سه کشته باید سه نام کوچک و سه نام فامیلی داشته باشد و نه یک یک نام کوچک یعنی "مسعود"!
بخصوص با توجه به دوران طولانی ترقی مسعود پزشکیان تا حد وزیر بهداشت و نائب رئیس مجلس شورای اسلامی ایران، میتوان انتظار داشت که پستهای مهم وی در دستگاه رژیم، باید هم دانشکدههای وی (از جمله خانم مینا احدی) را به این فکر میانداخت که سابقه آدمکشی چنین شخصی را، بسیار زودتر مثلا در دوران وزارت وی در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی افشا کنند. اینهمه صبر برای چه؟
آقای مسعود پزشکیان در جایگاههایی چون رئیس دانشگاه علوم پزشکی تبریز از سال 1373 و وزیر بهداشت، وزیر درمان و آموزش پزشکی از سال 1380 و نایبرئیس اول مجلس شورای اسلامی از خرداد 1395 مشغول تصدی مقامات مهمی بوده است. فرض کنیم خانم احدی بخاطر فعالیت در "حزب کمونیست کارگری" وقت این کار نداشته است. آیا صدها دانشجوی دانشکده پزشکی دانشگاه تبریز و هزاران دانشجوی همان دانشگاه هم در دوران ترقی شغلی آقای مسعود پزشکیان به یاد حادثه وحشتناک ربودن، کشتن و مثله کردن سه دانشجوی همدانشگاهی خود نیفتادهاند؟ اینهمه بی وجدانی از این همه انسان دانشگاهی هموطن؟!
کشتن و از حدقه درآوردن چشم دانشجوی پزشکی دانشگاه تبریز، در هر تاریخی میتواند خبر مهم در مقیاس کشوری و فراتر باشد. آیا این خبر جایی ثبت شده است؟ آیا خانم مینا احدی بعنوان یک "کمونیست کارگری" در 45 سال در این باره مستنداتی ارائه کرده است؟ آیا کس دیگری در این باره نوشتهای منتشر کرده است؟ آیا اسامی سه دانشجوی ربوده شده مزبور در لیست قربانیان 45 سال اخیر، در جایی منتشر شده است؟
مدعی این خبر مکلف به اثبات ادعای خودش است.