توضيح از تريبون: در جريان انقلاب اسلامي شکوهمند 1356ـ1357، اوپوزيسيون رژيم شاه، نسبت به هرگونه دروغ، نقض حقوق بشر و جنايتي که به رژيم شاه ضربه ميزد، در بهترين حالت بيتفاوت بودند و در موارد زيادي از همين دروغها و جنايت عليه رژيم شاه بهره برداري ميکردند. معروفترين اين فجايع، آتش زدن سينما رکس آبادان از سوي نيروهاي انقلابي مذهبي بود که با وجود ترديدها و نبود انگيزه منطقي براي ارتکاب اين جنايت از سوي رژيم شاه، به ساواک نسبت داده شد. از همين دست بود، نسبت دادن مرگ طبيعي صمد بهرنگي به جنايتکاري ساواک از سوي جلال آل احمد و همه نيروهاي چپ. در همه اين موارد، صرف ضربه زدن اين دروغها به "دشمن" براي ابداع، تبليغ و گسترش اين دروغها از سوي مخالفين رژيم شاه، کافي بود. گويي سرنوشت مقدر کرده است که نيروهاي اوپوزييسيون ايراني، عليرغم نتايج گران اين قبيل بي توجهي به حقيقت و حقوق بشر (به قصد بهره برداري سياسي) بازهم ادامه دهند و اينبار به دروغها و جناياتي که به زعم آنها به رژيم جمهوري اسلامي (و ايضا ديگر "دشمنان") آسيب ميزند، بيتفاوت باشند و حتي آنها را انکار کنند. در سالهاي گذشته شاهد بوده ايم که جنايات مزدوران غرب در عراق و سوريه از سوي اوپوزيسيون ايراني با اغماض و خطاپوشي معني دار و نگران کننده اي مواجه بوده است. از جمله همه جنايات پ ک ک عليه مردمان ترکيه و جنايات شاخه سوري اين جريان عليه مردمان سوريه، با سکوت برگذار شده است. بي بي سي فارسي و همه رسانه هاي فارسي، در نام بردن از پ ک ک، اين جريان را با عبارت زير توصيف ميکنند:
"سازمان کارگران کردستان که از سوي ترکيه تروريست شناخته ميشود"
اين عبارت به تنهايي دروغ نيست اما دستکاري جهت دار واقعيت است. واقعيت دستکاري نشده آن است که اين جريان از ايالات متحده آمريکا و سازمان ملل نيز جزو سازمانهاي تروريستي است و در بسياري از ليستهايي که به معرفي جريانت تروريستي ميپردازند، جزو ده سازمان خطرناک توريستي امروز در جهان است. مثلا در اين منبع سوئدي سازمان ششم در ميان ده سازمان خطرناک تروريستي در مقياس جهاني است. (لينک منبع) کلا يافتن مرجعي که به رديف کردن و شناسايي سازمانهاي تروريستي فعال و خطرناک دنيا بپردازد و نام پ ک ک را از قلم بيندازد، دشوار است.
به همين شيوه، جنايات جنگي، پاکسازي اتنيکي، جنايت عليه بشريت و سربازگيري از ميان کودکان، از سوي نيروهاي متحد و مزدور کشورهاي غربي (آمريکا، اسرائيل، اروپا) براي اوپوزيسيون رژيم جمهوري اسلامي در داخل و خارج از کشور، مسئله مهمي تلقي نميشود و اين اوپوزيسيون ترجيح ميدهد (براساس يک محاسبه سست) در باره اين جنايات سکوت کند و حتي آنها را توجيه کند. اين محاسبه سست چيزي جز ترس از دست دادن حمايت غرب در صورت موضع گيري عليه متحدين و مزدوران منطقه اي غرب نيست. اوپوزيسيون رژيم ايران، مدتهاست که اعتماد به خودش براي مؤثر واقع شدن در تحولات ايران را از دست داده و از همه سو، متوجه مراحم آمريکا، اسرائيل و عربستان شده است. اين دخيل بستن به حدي وسعت يافته است که ديگر خبري از قباحت مزدوري قدرتهاي خارجي نامبرده در ميان نيروهاي اوپوزيسيون رژيم ايران در ميان نيست. از ميزان گسترش اين قباحت زدايي همان بس که ارگانهاي امنيتي رژيم حاکم بر ايران، هم اينک صدها ساعت مصاحبه از اعترافات اجباري دستگير شدگان به جرم مخالفت با کشورهاي خارجي را، از تلويزيون پخش نميکند! احتمالا ارگانهاي امنيتي جمهوري اسلامي هم، ميدانند که حتي برخي از فعالين اوپوزيويسيون پخش شايعه در مورد مرتبط بودن خود با سرويسهاي امنيتي آمريکا و اسرائيل را موجبي براي کسب اعتبار در صفوف اوپوزييسيون و رقابتهاي داخل اوپوزيسيون ميدانند.
از همينرو است که خبري از گزارشات متعدد از نقض خشن حقوق بشر از سوي نيروهاي متحد مزدور غرب در منطقه، در رسانه هاي اوپوزيسيون رژيم ايران، نيست.
در زير، سه متن بطور متوالي آمده است:
1. متن خبري از بي بي سي فارسي در باره ارتکاب جرائم جنگي از سوي نيروهاي افغانستاني تحت امر سازمان CIA توجه کنيد که بي بي سي فارسي در اين پوشش خبري از گزارش سازمان ديدبان حقوق بشر، 6 بار کلمه war crimes به معني "جنايات جنگي" تکرار شده است اما بي بي سي فارسي حتي يک بار از معادل "جنايات جنگي" در ترجمه خبر ب پوشش خبري خود استفاده نکرده و تنها دو بار از کلمه سبکتر "جرائم جنگي" استفاده نموده است.
- مقاله اي (از آقاي محمد بابابي) حاوي اسناد عديده در مورد ارتکاب انواع جرائم ضد حقوق بشري از سوي نيروهاي نظامي کرد متحد آمريکا در سوريه و عراق. گزارشهاي موجود در اين مقاله و عکسهاي ضميمه، علي الاصول از سوي رسانه هاي اوپوزيسيون رژيم اسلامي ايران، با حداقل پوشش يا سکوت کامل مواجه شده است.
3. متن اصل خبر از سايت سازمان ديدبان حقوق بشر به انگليسي (لينک منبع) (پايان توضيح)
دیدبان حقوق بشر: شبه نظامیان افغان تحت حمایت سیا مرتکب 'جرایم جنگی' شدهاند
عملیاتهای شبانه قطعات خاص تهاجمی امنیت ملی افغانستان
دیدبان حقوق بشر در تازهترین گزارش خود بر اساس مصاحبه با قربانیان و شاهدان در ولایتهای مختلف افغانستان میگوید نیروهای قطعات خاص امنیت ملی افغانستان تحت حمایت سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) تخطیهای جدی از جمله کشتن غیرنظامیان در جریان عملیاتهای شبانه را مرتکب شدهاند.
در گزارش دیدبان حقوق بشر از این برخوردهای فراقانونی به عنوان 'محاکمه صحرایی ' یاد شده و برخی از این تخطیها 'جرایم جنگی ' دانسته شده است.
دیدبان حقوق بشر میگوید قربانیان غیرنظامی حملات شبانه و هوایی در دو سال اخیر به طور چشمگیری افزایش یافته است.
گزارش دیدبان حقوق بشر به عنوان 'آنها به کسان زیادی شلیک کردند': سوءاستفاده عملیات شبانه توسط نیروهای افغان مورد حمایت سیا ' در ۵۰ صفحه نشر شده و ۱۴ مورد از اواخر سال ۲۰۱۷ تا میانه سال ۲۰۱۹ را در بر میگیرد.
دیدبان حقوق بشر از آمریکا و حکومت افغانستان خواسته که باید تمام گروههای شبهنظامی را که خارج از چارچوب فرماندهی نیروهای امنیتی هستند، فوری منحل و خلع سلاح کرده و با تحقیقات مستقل در باره تمام اتهامات جرایم جنگی و نقض حقوق بشر همکاری کنند.
بر اساس این گزارش، واحدهای خاص اداره امنیت ملی افغانستان موسوم به ۰۱، ۰۲، ۰۳ و ۰۴ و 'نیروی حفاظتی خوست ' که در ظاهر تحت ریاست امنیت ملی افغانستان فعالیت میکنند، اما به گفته دیدبان حقوق بشر، این نیروها تا حد زیاد از سوی سیا استخدام، آموزش ، تجهیز و مدیریت میشوند.
پاتریشیا گروسمن، نویسنده گزارش که یکی از مدیران بخش آسیا در دیدبان حقوق بشر است میگوید: "در عملیات علیه طالبان، سیا نیروهای افغان را قادر ساخته که مرتکب اعمال بیرحمانه از جمله محکمههای صحرایی و ربودن افراد شوند".
رئیس امنیت ملی افغانستان استعفا داد
اعتراض به کشته شدن چهار برادر در عملیات نیروهای امنیتی در ننگرهار
نگرانی سنای افغانستان از عملیات شبانه نیروهای ویژه ارتش
اهمیت عملیات شبانه آمریکا و ناتو در روابط آمریکا و افغانستان
خانم گروسمن میافزاید: "مورد بعد از مورد، این نیروها به راحتی به مردم در زندانهایشان شلیک کردهاند و همه محل را در وحشت حملات شبانه و هوایی بدون تفکیک قرار دادهاند."
این گزارش بنا به مصاحبه با ۳۹ فرد محلی و شاهدانی است که عملیاتهای شبانه را در ولایتهای غزنی، هلمند، کابل، قندهار، ننگرهار، پکتیا، ارزگان، وردک و زابل و همچنین گروههای حقوق بشری افغان که این عملیاتها را مستند کردند.
تحقیقات مستقلانه درباره اتهامات موجود، تحت پیگرد قرار دادن عاملان این رویدادها، تحقیق درباره اتهامات جدی تخطی از قوانین حقوق بشر و قوانین جنگی و پیگرد کسانی که مرتکب جرایم جنگی شدهاند، از خواستههای دیگر دیدبان حقوق بشر از دولت افغانستان است.
سازمان دیدبان حقوق بشر خواستار پرداخت غرامت به غیرنظامیان آسیبدیده در نتیجه این حملات شده است.
در این گزارش از حکومت آمریکا نیز خواسته شده که در مورد مسئولیت فرماندهی عملیاتها وضاحت بدهد و تاکید کرده که باید برای انجام تحقیقات مستقلانه همکاری کند.
عملیاتهای شبانه چیست؟
وحیدالله، یکی از قربانیان این حملات به بیبیسی میگوید، در حالی که با سه فرزندش، خانم و دیگر اعضای خانوادهاش از صدای انفجار بمبهای پیهم شوکه شده بودند؛ صدای بلند دیگر در ورودی خانه را درهم شکست و ناگهان افراد مسلح وارد شدند.
او میگوید: در آن لحظه کودکان در آغوشم بودند و میگریستند که سه یا چهار نفر مسلح وارد اتاق شدند، پرسیدند تلفنها و دیگر چیزها کجا هستند، من و پدرم را که مریض بود از خانه بیرون کردند و زن و کودکانم ماندند، کودکان زیاد گریه میکردند.
به گفته او، بیشتر آنها افغان بودند ولی شماری از نظامیان خارجی نیز حضور داشتند.
وحیدالله میگوید تا آخر به او گفته نشد که کیها بودند و چرا او را بازداشت کردند.
در گزارش تازه دیدبان حقوق بشر بیشتر این چنین حملات به شبه نظامیان تحت حمایت سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) نسبت داده شده است.
عملیاتهای شبانه، حملات هوایی، بازداشت و ناپدید ساختن افراد و حمله بر مراکز صحی از جمله روشهای یاد شده در گزارش دیدبان حقوق بشر است که نیروهای مورد حمایت سیا در جریان آن، مرتکب تلفات به غیرنظامیان شده اند.
نیروهای تهاجمی خاص امنیت ملی چیست؟
از سال ۲۰۰۱، سازمان سیا در افغانستان به طور موازی و جدا از ارتش آمریکا برای تعقیب افراد القاعده و طالبان و پس از سال ۲۰۱۴ جنگجویان وابسته به دولت اسلامی (داعش) نیروهای شبهنظامی افغان را استخدام، تجهیز، آموزش و اعزام کرده است.
با آن که این نیروها در ظاهر به نام نیروهای ریاست امنیت ملی افغانستان هستند، اما در خارج از چوکات معمول فرماندهی نیروهای امنیتی افغانستان و تحت فرماندهی عملیات تحت پوشش سازمان سیا عمل میکنند. این نیروها به پشتیبانی لژستیکی و هوایی ارتش آمریکا متکی هستند. هلیکوپترهای آمریکایی نقل و انتقال این نیروها را در جریان عملیاتها و حتی در مواردی خارج از عملیاتهای مشترک انجام میدهند.
نیروهایی موسوم به قطعه ۰۱ در مناطق مرکزی؛ کابل، پروان، وردک، لوگر و ولایتهای همجوار عملیات میکند. قطعه ۰۲ در مناطق شرقی؛ ولایتهای ننگرهار و همجوار، قطعه ۰۳ که بنام 'نیروی تهاجمی قندهار ' نیز یاد میشود و قدیمیترین این نیروهاست که پس از سال ۲۰۰۱ در پی شکار افراد القاعده در قندهار و هلمند و ارزگان است. قطعه ۰۴ نیز در ولایتهای نورستان و کنر و همجوار عملیات میکند و قطعه 'نیروهای حفاظتی خوست ' که در در میانه دهه ۲۰۰۰ توسط سازمان سیا ایجاد شده است.
عملیاتهای شبانه توسط این نیروها به هدف کشتن یا دستگیری شورشیان عموما در مناطق روستایی تحت کنترل طالبان یا مناطق جنگی رخ میدهد. این نیروها، دیوارخانه و محل سکونت مردم را شکسته، خانهها را میگردند و ساکنین را بازجویی میکنند. برخی از مردان بازداشت میشوند بدون اینکه خانواده آنها از محل نگهداریشان اطلاع داشته باشند. کسان دیگری نیز بدون سوال و جواب کشته شدند.
در موارد زیادی که دیدبان حقوق بشر تحقیق کرده، در عملیاتهای شبانه غیرنظامیان به خاطر اشتباه در شناسایی، اطلاعات غیرمعتبر و با رقابتهای سیاسی محلی مورد حمله قرار گرفتهاند.
یک فرد محلی در ولایت وردک به دیدبان حقوق بشر گفته آنها در عملیات شبانه "در خانه را منفجر کردند، یکی از بچههایم را در پشت خانه کشتند و بچه دیگرم را با خود بردند، آنها ما را متهم کردند که 'چرا به طالبان غذا دادهایم؟' اما طالبان آمدند و غذا خواستند، اگر نمیدادیم آزار و اذیت میکردند."
پاسخ دولت افغانستان
صدیق صدیقی سخنگوی ریاست جمهوری افغانستان به بیبیسی میگوید: کار روی مکانیسمها و روشهایی روی دست است تا چنین عملیاتها به گونه دقیق پیش برود و به غیرنظامیان آسیب نرسد: "ما در برابر عملیاتهایی که برای افراد ملکی آسیب میرساند، جدی هستیم و برنامههای زیادی را فسخ کردیم. حتی رئیس امنیت ملی کنار رفت به خاطر این که در یک عملیات یکی از این قطعات اشتباه کرده بودند. یکی از چالشها در سطح رهبری در کابل و ولایات چگونگی نظارت دقیق از فعالیت این گروهها بوده که در بعضی موارد میتواند تابعیت چندگانه داشته باشند."
آقای صدیقی تاکید میکند: "ما میخواهیم نظارت را شدید بسازیم و این کار را نیروهای ما انجام خواهد داد که تمام این نیروها کنترل شوند."
صدیق صدیقی
حدود دو ماه پیش به دنبال کشته شدن چهار عضو یک خانواده توسط نیروهای قطعه ۰۲ در حوزه چهارم شهر جلال آباد و اعتراضات مردم، معصوم ستانکزی، رئیس پیشین امنیت ملی از مقامش کنار رفت و رئیس جمهور غنی استعفای او را پذیرفت.
هرچند حکومت یک هیات بلندپایه را برای تحقیق این رویداد موظف کرد اما با گذشت حدود دو ماه هنوز نتیجه بررسی این هیات اعلام نشده است.
31 اکتبر 2019 - 09 آبان 1398
مقاله اي به تاريخ سه سال قبل يكشنبه 8 آذر 1394
توضيح از تريبون: ميدانيم كه دولت-ملت سازي در موارد زيادي توأم با پاكسازيهاي اتنيكي و جنايات بيشمار عليه مردمان بيگناه بوده است. از اين فاكت تاريخي، تنها ميتوان يك نتيجه گرفت: اين توحش محصول ناداني بشر در گذشته بوده است و نبايد تكرار شود. با اين وجود، نتيجه هولناك ديگري نيز از اين تاريخ پراز خون دولت-ملت سازي گرفته ميشود: "سهم ما از جنايت و خونريزي براي دولت-ملت سازي محفوظ است و در هر فرصت مناسبي كه دست ميدهد، مرتكب آن ميشويم"!
اين نتيجه دوراز عقل و انسانيت، راهنماي انواع دستجات و گروههاي مسلح از زيرمجموعه هاي پ كا ك در خارميانه امروز است. زمان چهار ساله سپري شده از زمان اولين انتشار مقاله زير ازآقاي محمد بابايي، صحت و دقت نظرات مطرح شده در آن را تأييد كرده است و اوضاع امروز شمال سوريه نيز، مؤيد ديگري بر اين مدعيات است. تصاوير ضميمه از آرشيو سايت تريبون است. (پايان توضيح)
عراق و ترکیه و ایران و سوریه در تاریخ معاصر خود همواره مسئله کُرد داشتهاند. در همه این کشورها از دهها سال پیش گروههای کُرد به مبارزه مسلحانه مشغول بودهاند. از همان ابتدا رویکرد ترکیه با سه کشور دیگر یک فرق اساسی داشت. ترکیه هرگز در رقابتهای منطقهای از گروههای کُرد کشورهای همسایه خود حمایت نکرده است. اما هر سه کشور دیگر سابقه طولانی در این خصوص دارند. این کشورها در حالی که به شدیدترین شکل ممکن احزاب کُرد داخل کشور خود را میکوبیدند، از حزبی با همان مشخصات در کشور همسایه حمایت میکردند. وقتی هم تاریخ مصرف این استفاده ابزاری تمام میشد، آب خوردن این گروهها را به امان خدا رها میکردند و بعضاً از پشت هم به آنها خنجر میزدند. حمایت همه جانبه رژیم سابق ایران از حزب دمکرات کردستان عراق به رهبری ملا مصطفی بارزانی، و سپس مصالحه با دولت عراق و قطع حمایت از بارزانی، نمونه واضح این رویکرد متداول کشورهای منطقه است.
مطابق همین سیاست کشورهای همسایه ترکیه از بدو تاسیس پکاکا با کارت این گروه بازی کردهاند. عبدالله اوجالان رهبر و بنیانگذار پکاکا تحت حمایت خاندان اسد سالها در دمشق اقامت داشت. این در حالی بود که رژیم بعثی سوریه هیچ حقوقی برای کُردهای کشور خود قائل نبود و بسیاری از آنها حتی شهروند سوریه هم محسوب نمیشدند. پکاکا در دره بقاع لبنان و با حمایت حزبالله نیروهای جنگی تربیت و عازم شرق ترکیه میکرد.
حتی مردم عادی شهرهای مهم مرزی هم بعضاً حمایت از پکاکا توسط کشور خود را احساس میکردند. وقتی در شرق ترکیه درگیریها قوت میگرفت، رفت و آمد هلیکوپترها و احتمال جابجائی زخمیها، اسباب کلی حرف و حدیث میان مردم عادی بود.
پکاکا در جلب حمایت از کشورهای مختلف کاملاً عملگرایانه تصمیم میگرفت. از حزبالله شیعه تا رژیمهای بعثی و ناسیونالیستی عربی همپیمان و حامی پکاکا بودند. برای پکاکا تنها موضوعی که اهمیت داشت جنگ و مبارزه با ترکیه بود. اما ترکیه هرگز به این اقدامات همسایههای خود عکسالعمل متقابل نشان نداد. در بدترین شرایط هم به تمامیت ارضی کشورهای همسایه احترام گذاشت. به هر دلیلی و با هر نیتی، چنین سیاستی ترکیه را از منظر اخلاقی نزد همسایههای خود در موضع بهتری قرار میداد.
حتی وقتی هم ژنرالهای ارتش ترکیه تصمیم به دخالت میگیرند، سیاستمداران مانع آنها میشوند. بنا به گفته ژنرال عثمان پاموکاوغلو (لینک از آرشیو) در سال 1995 ارتش ترکیه تصمیم میگیرد که با عملیات طراحی شده پایگاه اصلی پکاکا در ایران را نابود کند. گویا نخستوزیر وقت تانسو چیللر هم موافق بوده است. اما در نهایت سلیمان دمیرل رئیسجمهور ترکیه اجرای عملیات را متوقف میکند و میگوید : «انجام چنین عملیاتی در همسایهای مانند ایران، ترکیه را هم در ایران و هم در دنیای خارج در موقعیت بسیار سختی قرار خواهد داد. و این بر خلاف سیاست صلحجویانه ترکیه است. و ترمیم رابطه با ایران زمان زیادی خواهد برد» در مستندKan uykusu belgeseli (لينك منبع در يوتيوب) به تفصیل تاریخچه این عملیات تشریح شده است.
اما این رویکرد برای خود ترکیه هزینههای بزرگی داشت. این کشور در نبرد با پکاکا عملاً تنها بود. مثل همسایهها هیچ کارت برندهای در دست نداشت. حتی قدرتهای غربی هم که پکاکا را حزبی تروریستی میدانستند و همچنان میدانند، در عمل مثل یک حزب تروریستی با آن برخورد نمیکردند. ترکیه هم از منظر اخلاقی در شرایطی نبود که همپیمانان غربی خود را تحت فشار قرار بدهد.
اگر از موضع عدالتخواهانه به قضیه نگاه کنیم، وقتی حقوق ابتدائی مردمی در یک کشور به رسمیت شناخته نمیشود، رویکرد مبارزه مسلحانه حتماً یکی از انتخابهای آنان خواهد بود. خاصه که در دهههای گذشته مبارزه مسلحانه نزد گروههای چپ بسیار محبوبیت داشت. در چنین شرایطی همراهی و همدلی واقعی با ارتش ترکیه حتی برای همپیمانان غربی این کشور هم کار دشواری بود. البته مبارزه مسلحانه در بخشهای کُردنشین همه کشورهای منطقه، همچنان بیشترین طرفدار را دارد. در اقلیم کردستان هنوز دو حزب اصلی مسلح هستند.
تنها موضوعی که ترکیه میتوانست همراهی واقعی دولتهای غربی را علیه پکاکا جلب کند، مبارزه با اعمالی بود که حتی با معیارهای سالیان پیش سازمانهای مسلح چپ هم هیچ مشروعیتی نداشت. پکاکا خیلی پیشتر از گروههای افراطی اسلامی عملیات انتحاری انجام میداد. اولین عملیات انتحاری پکاکا را زینب کیناجی معروف به زیلان در منطقه علوینشین تونجلی انجام داد که تلفات زیادی هم داشت. زیلان خود را فدائی عبدالله اوجالان میدانست.
سال 1991 شاخه جوانان پکاکا در محله باکیرکوی استانبول با کوکتل مولوتف مغازه چتینکایا را مورد حمله قرار داد. (لينك منبع) سه مرد و هفت زن و یک کودک در این عملیات کشته شدند. پکاکا مسئولیت عملیات را به عهده گرفت (لينك منبع) و گفت خواهرزاده والی استعمار (والی یکی از استانهای ترکیه) در بین کشتهشدگان بوده است. پکاکا در مناطق کُردنشین هم عملیات زیادی انجام میداد که اغلب قربانیان آن غیرنظامیان بودند. از معروفترین آنها قتلعام سال 1987 در روستای کوچک و کُردنشین پینارجیق در استان ماردین بود که عدهای از مردان آن عضو سیستم نگهبانی روستا بودند. در این عملیات سی نفر و از جمله شانزده کودک و شش زن به قتل رسیدند. پکاکا مسئولیت حمله را به عهده گرفت. نشریه سرخوبون پکاکا نوشت که عملیات پینارجیق اراده خلق کُرد را برای اوردولاشماق (نظامی شدن) به نمایش گذاشت.
همپیمانی پکاکا با قدرتهای منطقهای، و سیاست ترکیه در عدم حمایت از گروههای کُرد کشورهای همسایه، تقریباً تمام مرزهای خاکی ترکیه در شرق و جنوب این کشور را به عمق استراتژیک پکاکا تبدیل کرده بود. پکاکا ضربه خود را میزد و بعد به یکی از حامیان خود پناه میبرد. هیچ ارتشی در منطقه به اندازه ارتش ترکیه که یکی از قویترین ارتشهای ناتوست، در نبرد با یک گروه مسلح تلفات نداده است. هر ارتش دیگری هم بود شاید وضع بدتری پیدا میکرد. اگر ترکیه هم اهرم فشار حمایت از گروههای مسلح همسایهها را در اختیار داشت، پکاکا و حامیانش در شرایط بسیار دشواری قرار میگرفتند.
اما جنگ داخلی سوریه همه معادلات را تغییر داد. یکی از مهمترین بازیگران این جنگ پکاکا و شاخه سوری آن یپگ است. از همان ابتدا همزاد سوری پکاکا خرج خود را از ملت سوریه جدا کرد. وقتی جنگ شدت گرفت و رژیم اسد احساس خطر کرد، با شاخه سوری پکاکا وارد معامله شد و مناطق کُردنشین را بدون هیچ مقاومتی تحویل آنها داد.
ظهور داعش فرصت کمنظیری در اختیار بازیگران منطقهای و از جمله پکاکا گذاشت. داعش عصاره رذیلتهای این منطقه است. برای هیچ بازیگری هم ناآشنا نیست. تمام بازیگران منطقه در اعلام نفرت از داعش از همدیگر سبقت میگیرند. اما در نهایت داعش را به حریف خود ترجیج میدهند. منطق آنها هم بسیار ساده است. داعش رفتنی و حریف ماندنی است. بر همین اساس ترکیه هم داعش را به پکاکا ترجیح میدهد. رژیم بمب بشکهای اسد کاری به داعش ندارد. به گفته مقامات امریکائی نود درصد حملات روسیه به مخالفانی غیر از داعش بوده است. روسیه حتی در اولین حملات خود برای حفظ ظاهر هم که شده داعش را هدف قرار نداد.
نبرد کوبانی اوج درخشش پکاکا بود. کوبانی شهری در سوریه است، اما پکاکا به چنان اعتماد به نفسی دست یافت که ادامه روند صلح داخلی در ترکیه را هم به سرنوشت این شهر سوری گره زد. در عرصه نظامی گریلاهای پکاکا و یپگ از جان مایه گذاشتند و داعش را به عقب راندند. پیروزی بزرگتر در عرصه سیاسی به دست آمد. در حالی که تبهکاران داعشی زنان را به بردگی میبردند، گریلاهای دختر و پسر دل از جهانیان ربودند. گروههای مسلح کُرد همیشه پیشمرگههای زن داشتند و این فقط یک نمایش نبود. اما هیچ وقت حضور آزادانه و شجاعانه زن در جبهه نبردی که یک طرف آن ضدزنترین گروه تروریستی جهان بود، چنین انعکاس ستایشبرانگیز جهانی نداشت.
پکاکا خیابانهای استکهلم و اسلو و پاریس و لندن را فتح کرده بود. امریکا عملاً پکاکا را پشتیبانی هوائی میکرد. حرف و استدلال ترکیه هیچ خریداری نداشت و حتی متهم به بیتفاوتی عمدی در خصوص داعش بود. دشوار بتوان مقطعی از تاریخ ترکیه را سراغ گرفت که چنین آچمز شده باشد.
اما این فقط یک طرف قضیه بود. روی زمین اتفاق به غایت متفاوت دیگری افتاد که حالا حالاها فراموش نخواهد شد. پکاکا و شاخه سوری آن در حالی که دل از جهانیان میربودند، نزد همسایههای دیوار به دیوار عرب و ترکمان خود چنان تخم کینهای کاشتند که اگر آنها در آینده سوریه، بشار اسد و ژنرالهای ارتش سوریه و دستهجات مسلح علوی را هم ببخشند، پکاکا و یپگ را نخواهند بخشید.
سوریه گرچه کشوری چند قومی و چند مذهبی است، و شکافهای قومی و مذهبی آن هم به حادترین مراحل خود رسیده است، اما ترکیب جمعیتی آن شرایطی نظیر ترکیه دارد. سوریه مثل عراق و حتی ایران هم نیست، یک اکثریت مطلق قومی و مذهبی دارد. بیش از هفتاد درصد مردم این کشور عرب و سُنّیمذهب هستند. جمعیت آنها هم کمابیش در سراسر سوریه پخش است. حتی در مناطق علوینشین هم آبادیهای پرجمعیت سُنّیمذهب وجود دارد.
بسیار بعید است چنین کشوری با چنین ترکیب جمعیتی تجزیه شود. اصولاً تجزیه هر کدام از کشورهای منطقه بلافاصله به شرایطی منجر خواهد شد که دشوار بتوان آن را کنترل کرد. حتی عراق هم که عملاً سه دولت دارد، تا کنون رسماً تجریه نشده است. اقلیم کردستان عراق حتی در شرایطی که میتوانست اعلام استقلال کند، ترجیح داد و یا مجبور شد که همچنان در ترکیب سیاسی عراق باقی بماند.
این اکثریت مطلق در سوریه، بیشترین آسیب را از رژیم بمب بشکهای اسد دیده است. میلیونها نفر از آنها آواره شدهاند. صدها هزار کشته دادهاند. شهرها و روستاهای آنها با بمب بشکهای ویران شده است. در تلقی این مردم، گروهی که خود را نماینده هممیهن کُرد آنها میداند، در تمام مدت جنگ داخلی، عملاً از پشت به آنها خنجر زده است. ارتش سوریه با دو گروه داعش و شاخه سوری پکاکا کمترین درگیری را داشته است. با یپگ تقریباً هیچ درگیری نداشته و حتی مراوده هم داشته است.
در معادلات منطقهای و از منظر اکثریت مطلق مردم سوریه، کارکرد پکاکا و یپگ هیچ فرقی با داعش ندارد. داعش حرکت این مردم را به کلی منحرف کرد و چنان حاشیه امنیتی برای رژیم اسد ساخت که تزار گازی از آن ور آبها لشگر کشیده تا به نام داعش، دیگران را بکوبد و متحد خود را نجات بدهد و طلبکار هم باشد. پکاکا هم از از منظر این مردم بلافاصله فرصتطلبی کرد و از پشت به آنها خنجر زد. طوری که تزار هم ستایشگر پکاکا شده و میگوید نیروهائی که حقیقتاً با داعش میجنگند، ارتش سوریه و شبهنظامیان کُرد هستند. (لينك مطلبي در باره ولاديمير پوتين در وبلاگ نهالستان)
یپگ حتی به مسائل شخصی آوارهگان بیپناه سوری هم پرداخت و کینه را عمیقتر ساخت. وقتی فیلمبردا مجار در اقدامی شرمآور به اسامه عبدالمحسن مربی فوتبال سوری در حالی که بچه خود را در بغل داشت، پشت پا انداخت، جهانی به همدردی با این مرد و تقبیح رفتار آن فیلمبردار پرداخت. فیلمبردار عذرخواهی کرد، اما شاخه سوری پکاکا عکسی از این مربی منتشر کرد که زمانی در صفحه فیسبوک خود از فلان گروه جهادی تندرو حمایت کرده بود. و با دقتی که در توان ارتش امریکا هم نیست، مدعی شد که اسامه در قتل چند ده نفر از اعضا این حزب هم نقش داشته است. کسی این ادعا را جدی نگرفت و اکنون این مربی در اسپانیا و تحت حمایت باشگاه رئال مادرید به مربیگری اشتغال دارد.
اوضاع سوریه چنین نخواهد ماند. رژیم اسد نیز دیر یا زود سرنگون خواهد شد. سیل پناهجویان به سوی اروپا، و ترورهای داعش در پاریس، شرایط را به سمتی برده که هر چه زودتر باید تلکیف سوریه مشخص شود. هر تصمیمی هم که گرفته شود، داعش و رژیم بمب بشکهای که قاتل صدها هزار سوری است، علیالقاعده نقشی در آینده این کشور نخواهند داشت. اکثریت مطلق این کشور هم هرگز این همه مصیبت و ویرانی را فراموش نخواهند کرد.
هر رژیمی هم که در سوریه سر کار بیاید، حتی اگر مخالف شدید ترکیه هم باشد، در قضیه پکاکا عملاً متحد استراتژیک ترکیه خواهد بود. نزدیک هزار کیلومتر از مرز سوریه و ترکیه دیگر برای پکاکا عمق استراتژیک محسوب نخواهد شد. اقلیم کردستان هم نشان داده که بسیار مسئولانه عمل میکند. برای پکاکا فقط یک راه فرار باقی خواهد ماند که نیک میدانیم بهرهبرداران انحصاری چه بهرهای از آنها خواهند برد.
در چنین شرایطی ترکیه عملاً از محاصره پکاکا رها خواهد شد. پکاکا که هزاران کیلومتر عمق استراتژیک داشت، در دالانی به طول چند صد کیلومتر و از بالا و پائین در محاصره دو ملتی خواهد بود که سر هر چیزی اختلاف داشته باشند، سر کنترل و سرکوب این گروه بیشترین توافق را خواهند داشت. این بزرگترین و استراتژیکترین خدمت ناخواسته پکاکا به ترکیهای است که عملاً دهها سال است در محاصره گریلاهای آن و حامیان گوناگونش به سر میبرد.
دهها سال است که ترکیه اتهاماتی بسیار سنگین به پکاکا میزند و میگوید این سازمان به هیج اصلی پایبند نیست و عامل بیگانه است و مشی تروریستی دارد. ولی چون به طور سیستماتیک حقوق کُردها در این کشور نقض شده بود، خود میگفت و خود میشنید و غربیها هم جدی نمیگرفتند و همسایهها هم زهرشان را میریختند. اما جنگ سوریه باعث شد که اگر ترکیه هم همه این اتهامات را پس بگیرد، و میلیونها نفر در پاریس و لندن به دفاع از پکاکا برخیرند، و چندین جایزه صلح نوبل هم به رهبران آن اهدا کنند، روی زمین و در طولانیترین و سهلالعبورترین مرزهای جنوبی ترکیه دهها میلیون عرب و صدها هزار ترکمان زندگی میکنند که اکنون اتهاماتی بسی بیشتر از اتهامات ترکیه را عمیقاً باور دارند و حالا حالاها هم فراموش نخواهند کرد. اگر همه دولتهای همسایه ترکیه همپیمان این کشور میشدند، باز نمیتوانستند چنین خدمتی به ترکیه بکنند که محاسبات مبتنی بر این دو اصل پکاکا کرد : «خیابانهای پاریس و لندن را دریاب، و رضایت تُرک و عرب را به درک بسپار».
در کشوری مثل سوریه که دهها گروه در حال جنگ هستند، جنایت جنگی امری عادی و حتی روزمره است. اگر قرار باشد نهادهای بینالمللی به این جنایات عکسالعمل نشان بدهند، روزانه باید چندین اعلامیه صادر بکنند. علیالاصول وقتی دامنه این جنایات بسیار گسترده میشود، نهادهای بینالمللی واکنش نشان میدهند. عملکرد شاخه سوری پکاکا نزد عربها و ترکمانها گُل بود به چمن نیز آراسته شد. عفو بینالملل آنها به جنایت علیه بشریت و مشخصاً آوراره کردن عربها و ترکمانها از روستاهایشان هم متهم کرد.
مردم کُرد سوریه بزرگترین قربانی این ماجرا خواهند بود. بسیاری دخالت ترکیه در سوریه را شتابزده ارزیابی میکنند. اما من فکر میکنم این دخالت بسیار حساب شده بود. ترکیه در لیبی جزو آخرین کشورهائی بود که از سرنگونی قذافی حمایت کرد. حتی در مصر هم با ملاحظه رفتار میکرد. اما وقتی اعتراضات آرام و مدنی مردم سوریه در چهارچوب بهار عربی شکل گرفت، ترکیه مثل یک کشور انقلابی هر نوع ملاحظهای را کنار گذاشت و به تقبیح رژیم اسد و تشویق مخالفان پرداخت.
این سیاست دقیقاً به خاطر مسئله کُرد بود. در پی بهار عربی محاسبات منطقی ترکیه نشان میداد که رژیم سرکوبگر اسد عنقریب رفتنی است و باید فکری به حال نواحی کُردنشین سوریه بکند تا بیش از این در محاصره پکاکا قرار نگیرد. در ادامه این بحران شاخه سوری پکاکا هم به داد ترکیه رسید و شرایطی به مخالفان رژیم اسد پیشنهاد داد که در آن مقطع کاملاً زیادهخواهانه و مؤید بدبینی تاریخی ترکیه بود. در کشوری که قریب به نود درصد جمعیت آن عرب هستند، این گروه با نام "سوریه عربی" سرسختانه مخالفت کرد و آن را دستاویزی قرار داد تا خرج خود را از سایر مخالفان جدا کند و سپس با رژیم اسد به توافق برسد.
در حال حاضر مشروعیت جهانی ناشی از مبارزه با داعش چنان پکاکا را مغرور کرده که گوئی قرار است کردستان بزرگ را در همسایگی نروژ و سوئد تشکیل بدهد. اما این کشور و یا کانتون و یا هر چیز موعود دیگر، در عالم واقع باید در مجاورت میلیونها همسایهای شکل بگیرد که قریب به اتفاق آنها آن در بدترین و خونبارترین شرایط تاریخی کشور خود، دست پکاکا را در دست قاتلان خود دیدهاند. اگر این گروه به جای این همه کلاشینکفچی و آپوچی و نظریهپرداز و رهبر کاریزماتیک، یک سیاستمدار کمابیش دوراندیش هم در جمع خود داشت، به مراتب شدیدتر از سلیمان دمیرل با نظامیان برخورد میکرد. و میگفت حتی به دلایل مشروع هم رابطه تخریب شده با همسایه برای سالیان سال قابل بهبود نیست.
يورونيوز فارسي: عفو بین الملل، یگان های مدافع خلق در سوریه را به جنایات جنگی متهم کرد (لينك منبع)
راديو زمانه: عفو بینالملل شبهنظامیان کرد سوریه را متهم به جنایت جنگی کرد (لينك منبع)
کوردستان میدیا: سازمان عفو بینالملل، YPG را به ارتکاب جرایم جنگی متهم کرده است. (لينك منبع)
October 31, 2019 12:00AM EDT
Languages
Available Inالعربية English Français Deutsch
Afghanistan: CIA-Backed Forces Commit Atrocities
Disband All Irregular Paramilitary Forces, Cooperate With Independent Investigations
A car burned during a raid by the Khost Protection Force in Tani district, Khost province, Afghanistan, July 28, 2019.EXPAND
A car burned during a raid by the Khost Protection Force in Tani district, Khost province, Afghanistan, July 28, 2019. © 2019 Stefanie Glinski
(New York) – United States Central Intelligence Agency (CIA)-backed Afghan forces have committed summary executions and other grave abuses without accountability, Human Rights Watch said in a report released today. These strike forces have unlawfully killed civilians during night raids, forcibly disappeared detainees, and attacked healthcare facilities for allegedly treating insurgent fighters. Civilian casualties from these raids and air operations have dramatically increased in the last two years.
The 53-page report, “‘They’ve Shot Many Like This’: Abusive Night Raids by CIA-Backed Afghan Strike Forces,” documents 14 cases from late 2017 to mid-2019 in which CIA-backed Afghan strike forces committed serious abuses, some amounting to war crimes. The US should work with the Afghan government to immediately disband and disarm all paramilitary forces that operate outside the ordinary military chain of command and cooperate with independent investigations of all allegations of war crimes and other human rights abuses.
October 31, 2019 Report
“They’ve Shot Many Like This”
Abusive Night Raids by CIA-Backed Afghan Strike Forces
Download the full report in English
Download the appendices to the report
“In ramping up operations against the Taliban, the CIA has enabled abusive Afghan forces to commit atrocities including extrajudicial executions and disappearances,” said Patricia Gossman, associate Asia director and author of the report. “In case after case, these forces have simply shot people in their custody and consigned entire communities to the terror of abusive night raids and indiscriminate airstrikes.”
The report is based on interviews with 39 local residents and other witnesses to night raids in Ghazni, Helmand, Kabul, Kandahar, Nangarhar, Paktia, Uruzgan, Wardak, and Zabul provinces, as well as with Afghan human rights groups that have documented these raids.
Since 2001, the CIA has maintained a counterterrorism operation in Afghanistan parallel to but distinct from the US military operation. It has continued to recruit, equip, train, and deploy Afghan paramilitary forces in pursuit of Al-Qaeda and Taliban forces, and, since 2014, militants affiliated with the Islamic State (also known as ISIS).
Night raids by these strike forces aimed at killing or capturing insurgents largely occur in rural areas that are under Taliban control or contested. The forces breach the walls of residential compounds, search the homes, and question the inhabitants. Some men have been detained without their families knowing their whereabouts. Others have been summarily shot.
In many of the night raids Human Rights Watch investigated, strike forces attacked civilians because of mistaken identity, poor intelligence, or political rivalries in the locality. These units have also sometimes targeted houses based on intelligence that family members had provided food to Taliban or ISIS insurgents, even if under duress.
A resident in Wardak province told Human Rights Watch that the strike force “destroyed the gate to our compound with an explosive device. They killed one of my sons at the back of our home and took the other with them.… The forces accused us, ‘Why are you feeding the Taliban?’ But the Taliban come asking for food. If you don’t feed them, then they harass you.”
In Paktia province in August 2019, a paramilitary unit killed eight men who were visiting their families for the Eid holidays and three others in the same village. Witnesses said none offered any resistance before being shot. The forces fatally shot a 60-year-old tribal elder in the eye and his nephew, a student in his 20s, in the mouth.
In ramping up operations against the Taliban, the CIA has enabled abusive Afghan forces to commit atrocities.
Patricia Gossman
Associate Asia Director
Afghan community elders, health workers, and others described abusive raids as having become a daily fact of life for many communities – with devastating consequences. One diplomat familiar with strike force operations referred to them as “death squads.”
Night raids have often been accompanied by airstrikes that have indiscriminately or disproportionately killed Afghan civilians. The dramatic increase in civilian casualties from US air operations over the past year may reflect changes to tactical directives eliminating measures that had formerly reduced civilian harm, including limitations on striking residential buildings. The US and Afghan governments have not adequately investigated alleged unlawful airstrikes in Afghanistan. In one case Human Rights Watch investigated, an airstrike called in by strike forces in Nangarhar killed at least 13 civilian members of two families, including several children.
“The US and Afghan governments should cooperate with independent investigations into these allegations,” Gossman said. “These are not isolated cases but illustrative of a larger pattern of serious laws-of-war violations – and even war crimes – by these paramilitary forces.”
During night raids on medical facilities, strike forces have assaulted and sometimes killed medical staff and civilian caregivers and damaged facilities. In July, a strike force unit raided a medical clinic in Wardak province, accused clinic staff of treating Taliban fighters, and killed two caregivers, a guard, and a clinic lab worker.
The laws of war protect patients, including wounded fighters, and all medical personnel from attack. While medical facilities can be searched to ensure they are genuinely providing medical services, it is unlawful to disrupt facility operations or confiscate medical equipment.
Taliban forces have frequently committed laws-of-war violations and human rights abuses, including indiscriminate attacks that have killed and injured numerous civilians. However, Taliban atrocities never justify Afghan or US government violations.
The Afghan government should impartially investigate all allegations of abuse by Afghan security forces, prosecute those responsible for war crimes and serious abuses, and disband and disarm paramilitary forces operating outside normal chains of command. The US government should investigate any US personnel involved in these abuses, prosecute those responsible for war crimes, and cease supporting Afghan forces that have been responsible for serious violations.
“CIA-backed Afghan forces in case after case have disregarded protections to which civilians and detainees are entitled, and have committed war crimes,” Gossman said. “The US and Afghan governments should end this pathology and disband all irregular forces.”
On October 30, 2019, the CIA responded to Human Rights Watch’s report