از صفحه فیسبوکی آقای محسن رسولی
خلاصه مطلب
یک آکادمیسین ایرانی که نخواست نامش فاش شود، سخنان ظریف در رابطه با شعری که اردوغان در مراسم رژه پیروزی در باکو خوانده بود را چنین تفسیر کرد:
اگر سخنان ظریف با روش تحلیل محتوا (content analysis) و معنی شناسی (semantics) مورد بررسی قرار گیرد، 6 نکته را میتوان از آن رمز گشایی کرد:
۱. تحریف ماهیت موضوع و تغییر صورت مسئله
۲. زیر پا گذاشتن قوائد و نزاکت دیپلماتیک
۳. تقلیل یک واقعیت چند بعدی به مسئلهای تک بعدی
۴. تناقض منطقی بین مفروضات و استنتاج گزاره
۵. افتادن در دام ایدئولوژی ملیگرایی توسعه طلبانه و برتری جویانه فارس محور
۶. سببیت بخشیدن به انفجار احساسات انباشته شدهی عدالت طلبانه در دل تورکان بومی ایران
شرح مطلب
۱. ظریف یک مسئله چند بعدی را به یک مسئله تک بعدی تقلیل داد: بدین طریق که مسئله را از بعد انسانی و از بعد حقوقی آن تهی ساخته و توجه مخاطب را به عمد به بعد جغرافیایی آن معطوف میکند. در اینجا هدف گریز از مسئولیت و تعهدات دستگاه حکومتی نسبت به احقاق حقوق اساسی تورکان بومی ایران و کشیدن مسئله به بستر موضوعات امنیتی و گره زدن آن به مسئلهی تمامیت ارضی است. در حالی که محتوای شعر خوانده شده مربوط به موضوعاتی از قبیل حسرت ناشی از جدایی تحمیلی، نقض حقوق اساسی و خشونت علیه میلیونها انسان (تورک) در طول دههای اخیر در دو سوی رود ارس میباشد.
۲. چه عاملی باعث میشود تا ظریف و امثالهم از دیدن و شنیدن واقعیتهای آشکار جامعه ایران باز مانند؟ این عامل چیزی جز عارضه ایدئولوژی ملی گرایی توسعه طلبانه و برتری جویانه فارس محور که از اربابان سلطهگر غربی خود به ارث بردهاند نیست. عارضهای که موجب فهم استعمارگرایانه از پدیدههای اجتماعی شده است. اثرات و نتایج این ذهنیت که به عنوان یک وضعیت پاتالوژیک در لایههای مختلف نظام اداری ایران نفوذ و رسوخ کرده است را میتوان با چشم غیر مسلح نیز به وضوح مشاهده کرد. بطوریکه دستگاه وزارت امور خارجه که باید یکی از واقع بینترین ارگانهای اداری کشور باشد نیز از تاثیر مخرب این ذهنیت معلول مصون نمانده است. به جرات می توان گفت که یکی از دلایل عمدهی دست و پا زدن دستگاه دیپلماسی کشور در گرداب بحرانهای پایان ناپذیر موجود، همین کوری ناشی از ایدئولوژی ملی گرایی توسعه طلبانه و برتری جویانه فارس محور است.
۳. همین عارضه است که امثال ظریف را وا میدارد تا با پنهان سازی ابعاد مختلف پروژه فارسسازی تورکان و با تحریف ماهیت موضوع و تغییر صورت مسئله، کوچکترین مطالبات حقوق جمعی را به عنوان یک مسئلهی امنیتی که تهدیدی علیه تمامیت ارضی است جا بزنند و با تابو سازی مانع مباحثه پیرامون آن شوند. حال آنکه پروژه فارسسازی تورکان دارای ابعاد دیگری چون نقض آشکار حقوق اساسی آنان، تبعیض علیه آنان، تحقیر و محروم سازی و طرد عناصر فرهنگی آنان و نهایتا به رسمیت نشناختن آنان بعنوان یک واحد قومی-ملی نیز است.
۴. تناقضات منطقی: ظریف ادعا میکند که بخشهای شمالی رود ارس به زور از ایران جدا گردیده است (فرض). این ادعا را میتوان به تهدید علیه تمامیت ارضی کشورهای موجود در قفقاز جنوبی از جمله جمهوری آزربایجان معنی کرد (استنتاج). با این حال او با کمال وقاحت اردوغان را متهم میکند که گویا وی علیه حاکمیت جمهوری آزربایجان سخن گفته است (تناقض اول).
ظریف میگوید، اردوغان در حقیقت علیه حاکمیت جمهوری آزربایجان سخن گفته است (فرض). اگر اینطور است (استنتاج) پس ظریف چرا ناراحت است و در دفاع از "آزربایجان عزیز ما" بر آمده است (تناقض دوم)؟
۵. ظریف با پناه بردن به ترفندهای موذیانه دستور زبانی، کلمات "غلط" و "نفهمید" را در جملات خود گنجانده و به زعم خود خواسته است که اردوغان را تحقیر نماید! لیکن او نفهمیده است که با این اقدام بیهوده در واقع پرده از بد خلقی و بی ظرافتی خود و دستگاه دیپلماسی فارسی برمیدارد و دشمنی کینه توزانه سردمداران ایدئولوژی ملیگرایی توسعه طلبانه و برتری جویانه فارس محور خود با تورکان را، یک بار دیگر در چهرهی وحشتزده و بیچارهی خویش به نمایش میگذارد.
۶. ظریف این نکته را هم نفهمیده است که سیمهای خاردار کشیده شده میان همدلان، در آتش حسرت آنان ذوب میشوند و این نغمههای جدایی که ورد زبانها گشته، خبر از سیل خروشانی میدهند که ریشهی تحکم و سلطهی نا حق را خواهد کند و بدین سان اردوغان فاتح دلهای شکسته و ظریف بیظرافت، نگهبان وحشتزدهی مرزهای خشونت و زورگویی خواهد شد.